برای یک بار هم شده غیر معمولی فکر کن!/ نکاتی درباره تفکر جانبی
تفکر جانبی، ذهن را به خروج از شیوه های راحت یا رایج تفکر وادار می کند. این شیوه نخستین بار توسط ادوارد دوبونو در انگلستان پیشنهاد شد. منظور از تفکر جانبی، بهره گیری از شیوه هایی غیر معمول به منظور یافتن راه حلی خلاق برای مسئله مورد نظر است.
از تفکر جانبی برای شکستن الگوهای معمول فکری، جلوگیری از به دام افتادن در دام ناحیه آسایش و نیز ادامه مسیر قبلی استفاده می شود.
واژگان کلیدی را وارونه کنید
یکی از شیوه های رایج برای تفکر جانبی این است که از واژگان کلیدی یا عبارت ها به شکل معکوس استفاده کنید. برای نمونه، همان طور که پیش از این نیز گفتم، می توان مشکل پیش آمده را یک فرصت خواند. با این دیدگاه، مسئله را می توان موهبتی دانست که برایتان پدید آمده است. به این ترتیب می توانید به کاوش برای یافتن فرصتی که برایتان پدید آمده بپردازید. به جای گفتن اینکه «فروش ما پایین است، می توانید بگویید که میزان خرید از شرکت ما پایین است». این جمله جدید به این معنا نیست که ما به اندازه کافی فروش نداریم، بلکه مشتریان به اندازه کافی از ما نمی خرند. همین تغییر ساده می تواند تمرکز و توجه شما را از موقعیت موجود به راه حلی متفاوت پیش ببرد.
یکی دیگر از شیوه های تفکر جانبی را باید در استفاده از ارتباط دهی تصادفی دانست. به این ترتیب واژه ای را انتخاب نموده ،خودتان را وادار کنید که موقعیت موجود را به آن واژه ارتباط دهید. برای نمونه، واژه ای نظیر «پرتقال» را انتخاب کرده و کسب و کار محصول یا مشکل خود را در قالب این واژه بیان کنید.
برای نمونه می توانید بگویید: «کسب و کار ما شبیه یک پرتقال است زیرا از بیرون بسیار هموار به نظر می رسد، اما وقتی از نزدیک به آن نگاه می کنید، پر از فرورفتگی است. داخل آن تعداد زیادی هسته قرار دارد و لایه هایی هم آن را به بخش ها و واحدهای مختلف تقسیم می کند که شاید ارتباطی با هم نداشته باشند. البته کسب و کار ما بخش های آبدار (پر سود) دیگری هم دارد که شاید به اندازه کافی به آن توجه نمی کنیم. در هر صورت، به کارگیری شیوه ارتباط دهی تصادفی معمولا موجب بروز خلاقیت می شود.
ایده غالب را پیدا کن!
یکی دیگر از رویکردهای تفکر خلاق را ایده غالب می نامند. اگر ایده غالب این است که مشکلی در میان است، جایگزین مبتنی بر تفکر جانبی می تواند این باشد که فرصتی برای کسب سود یا کاهش هزینه ها ایجاد شده است.
باید تمرکز خود را از ایده غالب به موردی دیگر ببرید. برای نمونه، به جای گفتن اینکه «باید بیشتر بفروشیم» می توانید بگویید مشتریان باید بیشتر از ما خرید کنند .شاید مشکل یا ضرر پیش آمده، نشان دهنده این باشد که مسیری اشتباه را در پیش گرفته اید. شاید لازم باشد کاری متفاوت انجام دهید، محصولات و خدماتی متفاوت را بفروشید و بازار متفاوتی را برگزینید. باید ضرری که امروز متحمل می شوید به شما این امکان را بدهد تا با نیر مسیر یا انجام کاری متفاوت، در آینده به سودآوری برسید.
برای به کارگیری درست تفکر جانبی باید از دیدگاه فردی دیگر به ویژه از دید مشتریان به موقعیت کنونی نگاه کنید. هنگامی که وکلا می خواهند از موکل خود دفاع کنند، از این رویکرد بهره می برند و ابتدا از دید وکیل طرف مقابل، به پرونده موجود نگاه می کنند.
به گسترش مشتریان فکر کنید
یکی از مهم ترین مفاهیم جدید در زمینه فروش و بازاریابی که در دو کتاب «نوپای ناب» و نیز «چهار گام به سوی ظهور» تشریح شده است، بر تمرکز بر گسترش مشتریان به جای گسترش محصول تاکید دارد. برای این کار باید به دقت به مطالعه اطلاعات جمعیت شناختی و نیز روان نگاری و سپس مردم نگاری مشتریان بالقوه تان بپردازید. کمی وقت بگذارید و ببینید مشتریان بالقوه شما چه کسانی هستند و چه خواسته ها و نیازهایی دارند و آن گاه محصولات و خدماتتان را بر اساس این اطلاعات طراحی کنید.
خیال پردازی کنید
خیال پردازی یکی دیگر از شیوه های به کار گیری تفکر خلاق است. فرض کنید یک چوب جادویی دارید و می توانید با تکان دادن آن، همه موانع موجود در مسیر دستیابی به اهدافتان را از میان بردارید. اگر قرار بود این اتفاق بیفتد و با تکان دادن چوب جادویی همه مشکلات یا موانع برطرف شود، به چه موقعیتی دست می یافتید؟
فرض کنید اصلا مانعی در مسیرتان وجود ندارد. در این صورت این تصور چه تاثیری بر عملکرد فعلی تان می گذاشت؟ چه کار متفاوتی انجام می دادید؟ اگر هیچ محدودیتی از نظر زمان، پول، کارکنان، منابع، استعدادها یا توانایی ها نداشتید، چه فرصت ها و موقعیت های جدیدی برایتان مهیا می شد؟ در مرحله بعدی باید راهی برای دستیابی به این اهداف هر چند بدون از بین بردن موانع و حتی بدون داشتن همه آن امتیازات ایده آل طراحی کنید.
تمرینات عملی
١- شرکت شما از چه جهاتی شبیه به یک پرتقال است و چگونه می توانید ساختار آن را تغییر دهید تا بهره وری و سودآوری بیشتری داشته باشد؟
۲- مشتریان شما در آینده چه خواسته ها و نیازهایی متفاوت از امروز دارند؟ چگونه می توانید این محصولات و خدمات را به بازار ارائه دهید.
دیدگاهتان را بنویسید